پارادوکس نوآوری استانداردها قسمت آخر
به عنوان مثال پادکست، انجام این کار مستلزم جذب اکثر مشتریان ایمیل اصلی در اینترنت برای پذیرش نوآوری های Substack است.
و بنابراین آنها اخیراً کاری انجام دادند که بسیار هوشمندانه بود، اما شاید با توجه به محدودیت های استانداردها تعجب آور نباشد: آنها برنامه ای را راه اندازی کردند که به آنها امکان می دهد تجربه غنی خود را برای خبرنامه های ایمیل ایجاد کنند. این به نظر من بسیار منطقی است. اگر Substack بتواند برنامه خود را با موفقیت مقیاسبندی کند، میتواند به سرعت در تجربه خبرنامه نوآوری کند و تابع استاندارد SMTP نباشد. اما با انجام این کار، آنها مزایای استاندارد باز را قربانی میکنند که در ابتدا از آن برای شروع بخش تقاضای کسبوکارشان استفاده میکردند.
طراحی سایت سفارش طراحی سایت سایت
به نظر من Substack با پارادوکس نوآوری استانداردها مواجه شده است: به ساختن در بالای SMTP ادامه دهید تا از مزایای پذیرش گسترده ایمیل بهره مند شوید؟ یا ایجاد یک راه حل اختصاصی برای تسریع سرعت نوآوری؟ با انتشار برنامه خود، برای من واضح است که Substack تصمیم گرفته است که از استانداردها دور شود.
شکستن نفرین
در حالی که نفرین پارادوکس نوآوری استانداردها میتواند هر شرکتی را که میخواهد دستهبندی خود را دوباره اختراع کند، محکوم کند، اما میتوان آن را شکست. در واقع، راهی برای تیمها وجود دارد که کیک خود را داشته باشند و آن را بخورند، که به موجب آن میتوانند از مزایای استاندارد بهرهمند شوند و در عین حال از محدودیتهای آن نیز نوآوری کنند.
توزیع اهرم از سیستم های اختصاصی
پس از گذشت زمان کافی، تمام محصولاتی که استانداردها را در مقیاس پذیرفته اند، تقریباً تجربه مشابهی را ارائه می دهند. این به این دلیل است که به دلیل ماهیت ریشهدار استاندارد، سقفی از آنچه که آنها میتوانند ارائه کنند وجود دارد. هرچه محصولات بیشتری از استاندارد استفاده کنند، اینرسی بازار بیشتر است و تغییر آن سختتر میشود. این بدان معنی است که رقابت شدید است، و بعید است که هر یک از محصولات به دلیل تجربه متفاوتی به بازار بیایند. بنابراین چگونه یکی از این محصولات شکست میخورد و تودهی حیاتی پذیرش پیدا میکند؟ برای یافتن توزیع، این محصولات باید محصولات دیگری را که در بازار استاندارد محور رقابت نمیکنند، کنار بگذارند.
به عنوان مثال به تجارت پادکست Spotify فکر کنید. چند سال پیش، غول پخش صوتی از یک سرویس موسیقی به یکی از دستههای دیگر صدا، مانند پادکست، تبدیل شد. با توجه به تفاوتهای محتوا و تجربه بین موسیقی و پادکست، بسیاری امیدوار بودند که این شرکت یک برنامه گوش دادن به پادکست اختصاصی راهاندازی کند تا به کاربران تفکیک بین این دو نوع محتوا را ارائه دهد. با این حال، اگر آنها این کار را انجام میدادند، باید با اقیانوس یادشده از برنامههای گوش دادن به پادکست که همگی تقریباً همان ویژگیهایی را به کاربران ارائه میدادند که توسط استاندارد محدود شده بود، مبارزه کنند. پیشرفت برای یک برنامه پادکست Spotify به همان اندازه چالش برانگیز خواهد بود که برای سایر برنامه های گوش دادن به پادکست. بنابراین، در عوض، Spotify از پایگاه کاربران موسیقی موجود خود در داخل برنامه موجود Spotify برای توزیع پادکستها بین صدها میلیون کاربر استفاده کرد. Spotify با این کار توانست نفرین پارادوکس را بشکند.
ارائه سازگاری به عقب
انجام پروژه انجام پروژه برنامه نویسی پروژه
مهم است که به خاطر داشته باشید که مشتریان دوست دارند از محصولات مبتنی بر استانداردها استفاده کنند زیرا انجام این کار به آنها امکان انتخاب و قابلیت حمل داده را می دهد. اگر یک محصول مبتنی بر استاندارد از پراکندگی بازار عبور کند، حفظ مزایایی که کاربران از استاندارد در وهله اول به دست آوردهاند بسیار مهم است، در غیر این صورت خطر بیگانگی کاربران خود و از دست دادن تناسب بازار محصول را دارید. بهترین راه برای انجام این کار اطمینان از سازگاری با استاندارد است. iMessage اپل را به عنوان مثال در نظر بگیرید. اگر تا به حال از iMessage استفاده کرده باشید، تقریباً مطمئناً به شخصی در دستگاه Android پیام داده اید. توجه کنید که چگونه حباب سبز می شود؟ این یعنی iMessage به استاندارد SMS برای تعامل با گیرنده باز می گردد. این بهترین از هر دو جهان است. برای شما و دوستانتان در دستگاههای اپل، میتوانید از تمام مزایای یک پلتفرم نوآورانه و اختصاصی بهرهمند شوید. اما این مزایا به قیمت عملکرد پیامرسانی اصلی که مبتنی بر استاندارد باز است، نمیشود، زیرا همچنان میتوانید از طریق پیامک به افراد در دستگاههای اندرویدی پیام ارسال کنید.
استاندارد بودن یا نبودن؟
علیرغم پارادوکس نوآوری استانداردها، نمی توان مزایای عظیمی را که استانداردسازی در موفقیت فناوری در چند دهه گذشته داشته است نادیده گرفت. با این حال، هنگام ساخت یک محصول جدید که با یک استاندارد مطابقت دارد، همیشه مهم است که معاوضه ها را در نظر بگیرید و پتانسیل آینده را که پس از یافتن یک تیم مناسب برای بازار محصول مانع از این پارادوکس می شود، سنجید.
آیا به نمونه های دیگری از پارادوکس نوآوری استانداردها در طبیعت توجه کرده اید؟ اگر چنین است، من دوست دارم در مورد آنها بشنوم! فقط با من در توییتر تماس بگیرید یا